داستان شیوا ـ سفری به سوی شفا



سفری به سوی شفا و بازسازی

شیوا، یک زن جوان با نیازهای ویژه که در بریتانیا زندگی می‌کند، با روابط شکسته در خانواده‌اش دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد. درد ترک شدن از سوی پدرش هنوز سنگینی زیادی بر دلش داشت، و تنش‌های میان او و مادر و خواهرش، احساس تنهایی‌اش را عمیق‌تر کرده بود.

در تلاش برای کمک، منتور شیوا که در ارمنستان مستقر بود، پیشنهاد کرد به دنبال یک آموزشگاه رانندگی بگردد. این پیشنهاد در ظاهر یک قدم عملی برای استقلال بود، اما خدا نقشه‌ای بسیار بزرگ‌تر در ذهن داشت. این منتور با کلیسایی در بریتانیا ارتباط برقرار کرد تا شیوا را در پیدا کردن آموزشگاه مناسب یاری دهند. از طریق این ارتباط، شیوا با یک جامعه کلیسایی آشنا شد؛ همان جایی که خواهرش به‌تازگی ایمان آورده بود.

این ارتباط غیرمنتظره شروع به تغییر همه چیز کرد. با از سرگیری رابطه میان شیوا و خواهرش، روند شفا در دل آن‌ها آغاز شد و فاصله میانشان کم‌کم از بین رفت. اما فراتر از آن، شیوا تجربه‌ای عمیق و متحول‌کننده را پشت سر گذاشت: او دریافت که خدا می‌تواند پدر او باشد — حقیقتی که به‌ویژه پس از درد از دست دادن پدر زمینی‌اش، قلبش را به شدت لمس کرد.

این درک، آرامشی عمیق و احساسی از تعلق به همراه داشت. همان‌طور که در مزمور ۶۸:۵ آمده است:
«پدر یتیمان و حمایت‌کننده بیوه‌زنان، خداوند است در سکونتگاه مقدس خود.»

شیوا در این حقیقت آرامش یافت که خدای آسمانی‌اش هرگز او را ترک نخواهد کرد.

آنچه در ظاهر با جستجوی ساده‌ای برای آموزش رانندگی آغاز شد، به سفری تبدیل شد در مسیر بازسازی خانواده، رشد ایمان، و شناختی عمیق‌تر از محبت خدا.

برای مشارکت در حمایت مالی اینجا را کلیک کنید

داستان‌های بیشتر