داستان مبینا



جایی در جنوب ایران، مبینا دختر جوانی است که خود را برای کنکور آماده می‌کند. او در خانه‌ای پرتنش و سخت زندگی می‌کند که خانواده‌اش فشار زیادی بر او وارد می‌کنند تا موفق شود. برای مبینا، قبولی در دانشگاه فقط یک دستاورد علمی نیست، بلکه تنها امید او برای آزادی است. خانواده‌اش به‌عنوان یک دختر، اجازه نمی‌دهند که به تنهایی زندگی کند. او احساس گرفتاری، کنترل‌شدن و خشم شدید دارد.

علاوه بر این فشارهای روحی، مبینا به‌تازگی یک شکست عشقی دردناک را نیز تجربه کرده است. او به کسی اعتماد کرده بود که به او خیانت کرد. قلبش پر از خشم نسبت به نامزد سابقش و خانواده‌اش شده بود. اما از طریق هدایت الهی، مبینا با مشاوری از خدمت مشاوره‌ای آشنا شد؛ زنی مهربان به نام لینا از ایالات متحده.

لینا مبینا را تشویق کرد که کسانی را که به او آسیب رسانده‌اند ببخشد و تمرکز خود را بر درس‌هایش بگذارد. اما مبینا صادقانه گفت:
«من هرگز آن‌ها را نمی‌بخشم. آن‌ها باید در برابر خدا پاسخگو باشند.»

لینا با محبت آنچه را که کتاب‌مقدس درباره بخشش می‌گوید با او در میان گذاشت. او توضیح داد که عیسی ما را دعوت می‌کند که دشمنان خود را دوست بداریم و کسانی را که به ما صدمه زده‌اند ببخشیم:

«اما من به شما می‌گویم: دشمنان خود را محبت نمایید و برای کسانی که شما را آزار می‌دهند دعا کنید.» متی ۵:۴۴

لینا گفت:
«وقتی می‌بخشیم، در واقع کاری را انجام می‌دهیم که عیسی انجام داد. او بی‌گناه بود، اما انتخاب کرد که برای گناهان دیگران بر صلیب رنج بکشد.»

این پیام تأثیر عمیقی بر مبینا گذاشت. چیزی تازه و قدرتمند بود. برای اولین بار، او به‌طور جدی درباره عیسی و آنچه که برای او انجام داده بود، فکر کرد.

لینا از مبینا دعوت کرد که هر روز دعا کند. پس از مدتی، مبینا پیامی فرستاد:
«قلبم آرام شده. دیگر خشم نسبت به خانواده‌ام یا نامزدم ندارم. بالاخره می‌توانم بر درسم تمرکز کنم. باور دارم که عیسی برای من مصلوب شد. این بزرگ‌ترین کشف زندگی من است.»
.لطفاً برای مبینا دعا کنید تا در ادامه راه با عیسی رشد کند و در ایمان تازه‌اش قوی‌تر شود
برای مشارکت در حمایت مالی اینجا را کلیک کنید

داستان‌های بیشتر