همسر زهره برای ادامه تخصص پزشکی به هند رفت و او در کابل ماند. زهره تمام تلاشش را میکرد تا همسری وفادار و پشتیبان باشد. اما دلش شکست وقتی فهمید همسرش با بیماری که خودِ زهره به او معرفی کرده بود، رابطهای پنهانی داشته است.
زهره که دلش شکسته و سرشار از درد بود، تصمیم گرفت در سایت فارسیزبان Issues I Face کمک بگیرد. آنجا با منیژه، منتوری مهربان از آلمان آشنا شد.
در ابتدا، زهره که در افغانستان مسلمان بود، از خواندن آیات کتاب مقدس و دعا به نام عیسی مسیح واهمه داشت. نگران بود اگر کسی متوجه شود، برایش خطرناک باشد. اما منیژه با درک عمیق و محبتی آرامشبخش، پیشنهاد داد که زهره دعایش را به زبان خودش خطاب به خدا بنویسد و در دفترچهای یادداشت کند، و در کنار دعاهای روزانهاش بخواند.
زهره در پیامی نوشت:
«هر روز از دفترچهام دعا میخوانم، به نام پدر، پسر و روحالقدس. برای شوهرم دعا میکنم و میبینم که آرامآرام در حال تغییر است. مهربانتر شده و عشقش را جور دیگری به من نشان میدهد.»
«نمیدانم این تغییرات از اثر دعاهاست یا فقط اتفاقیست، اما از وقتی با عیسی مسیح آشنا شدم، حس میکنم زندگیام رنگی و پربرکت شده است!»
همسر زهره که بعدها متوجه مکالمات او با منیژه شد، به جای خشمگین شدن، از تغییر رفتار زهره شگفتزده شد. حالا خودش هم مشتاق یادگیری بیشتر است—و منیژه او را نیز راهنمایی میکند.
بعد از یک سال گفتگو، دعا، و دریافت محبت بیقید و شرط خدا...
زهره زندگیاش را به مسیح سپرد.
«من به خدای زنده ایمان دارم. به عیسی ایمان دارم. به نام پدر، پسر و روحالقدس دعا میکنم. این خدا زنده است و دعایم را میشنود!»
منیژه همچنان در کنار زهره است و او را در مسیر ایمان تشویق و راهنمایی میکند. زهره با دلی مشتاق، حالا میخواهد نوری را که یافته با دیگران در افغانستان نیز به اشتراک بگذارد.